دکتر بابک خطی متخصص کودکان
داروهای ضدافسردگی گروه مهارکنندگان بازجذب سروتونین ، ضدالتهابهای غیراستروییدی و برخی داروهای ادرار آور نیز در صورت اجازه و تجویز پزشک میتوانند در تسکین علایم این دوره موثر باشند. مواردی از قبیل مصرف منیزیم، کلسیم، ویتامین E ,B6 و موارد دیگری نیز وجود دارند که هرچند در مصرف معقول ضرری ندارند، اما از لحاظ علمی اثر ثابت شدهای در درمان PMS ندارند.
حمایت روانی اطرافیان خصوصا پارتنر فرد -درصورت حضور- در زمینه تسکین این علائم نقش بیبدیلی دارند و کلید برخورد با این مساله همانا همدلی و دیده شدن رنجی است که یک زن در این دوره تحمل میکند. متاسفانه یکی از فرهنگهای غلط جامعه امروز، تنزل سختیهای این دوره در حد شوخیهای مبتذلی است که از زنان در این دوره غولهای شاخداری متصور میشود که گویی عمدا و از سر بدجنسی یا دیوصفتی به انجام یک سری کارها رو میآورند و این کلیشه به اشکال مختلف و حتی توسط زنان بازتولید میشود که خود نشان از وجود خشونت نمادینی عمیق در این زمینه است.
-اختلال نارسایی پیش از قاعدگی (PMDD) میتوان آن را به نوعی شبیه سندرم پیش از قاعدگی به حساب آورد، اما درواقع در این مورد، تمرکز بیشتر روی علائم احساسی و خلقی بوده، شدت آن نیز به طور بارزی بیشتر است و بالتبع ملاحظات روانپزشکی و دریافت کمک حرفهای را به طور جدی میطلبد.
-پاتولوژیهای مربوط به دوره قاعدگی نیز قسمت مهمی از مشکلات طبی دوران قاعدگی را تشکیل میدهند. مواردی چون تداوم خونریزی بیش از ۷ روز (هیپرمنوره)، افزایش خونریزی قاعدگی، معمولا بیش از ۸۰ میلی لیتر-(منوراژی) ، خونریزیهای نامنظم بین سیکلهای قاعدگی( متروراژی) ، خونریزیهای قاعدگی خفیف و جزئی ومعمولا در حد لکهبینی(هیپو منوره) ، طول مدت دوره قاعدگی بیش از ۳۵ روز( الیگومنوره) ، طول مدت دوره قاعدگی کمتر از ۲۱ روز(پلی منوره)، سیکلهای قاعدگی نامنظم همراه با افزایش یا تغییرات طول مدت و مقدار خونریزی قاعدگی(منومتروراژی) و … از جمله این موارد هستند که به دلیل اختلالات هورمونی، غددی و ساختاری مختلف رخ میدهند و هرکدام از آنها بررسی پزشکی خاص خود را میطلبد.
مرحله پایان قاعدگی
با اینکه به نظر میرسد با پایان قاعدگی مشکلات فرهنگی مربوط به آن هم باید پایان یابد، اما در واقع اینطور نیست و همانطور که برخورد با یک زن در ورود و طی دوران قاعدگی عادی نیست، خرده فرهنگهای نادرست درباره پایان قاعدگی نیز وجود دارند. بدین ترتیب که چون پایان قاعدگی از نظر فیزیولژیک مترادف با پایان دوران باروری یک زن است و در این دیدگاه ارتجاعی یک زن تنها با قابلیت زایش و تولید مثل خود تعریف شده و اصالت دارد، با پایان این دوره، گویی این اهمیت و ارزشمندی نیز به یکباره از بین میرود! در حالیکه قدرت زندگی بخشی و زایایی تنها یکی از جنبههای انسانی یک زن، آنهم به صورت انتخابی است و ارزش او در مقام یک انسان با مجموعهی رفتارها و منشهایش تعریف میگردد. حتی عبارت معمول دوران پس از قاعدگی یعنی “یائسگی” نیز، از ریشه مایوس بودن و ناامیدی میآید و در خوشبینانهترین حالت، انتخابی با بدسلیقگی است که میتوان معادلهای بسیار شکیلتری بجای آن برگزید. نکته دیگر اینکه در دوران پس از قاعدگی به دلیل تغییرات هورمونی امکان برخی مخاطرات در سلامتی زنان به طور جدی وجود دارد که استفاده از مکملهای مناسب این دوره و گاه درمانهای جایگزینی هورمونی (HRT) زیر نظر پزشک را ملزم میکند.
بنابر همهی این بحثها، هرچند دیدگاه جامعه امروز نسبت به مساله قاعدگی و برخورد با آن بسیار رشد یافتهتر از گذشته است، اطلاعات و رویکرد زنان و مردان در مورد قاعدگی و مراقبتهای آن هر روز بیشتر میگردد و درک شدن زنان در این دوره خاص توسط جامعه خصوصا مردان به طور بارزی ترمیم یافته است، اما هنوز با عادی سازی این مساله در جامعه و وجود آگاهی و آموزش کافی در مورد آن فاصله داریم و به عنوان یک نماد قسمتهای قابل توجهی از جامعه امروز هنوز تحت انقیاد کلیشه جابجایی پدهای قاعدگی (نوار بهداشتی) در پلاستیکهای سیاه هستند.. اقداماتی آگاهی بخش و حمایتی در این حوزه دو وجه دارد؛ یکی بحث فردی و اجتماعی قضیه است که در مورد آن صحبت شد و دیگری وجه حاکمیتی مساله است که از یک طرف باید تسهیلاتی از جمله مرخصی دوره قاعدگی را برای زنان در نظر بگیرد و از طرف دیگر با کمک سمنها به آموزش جامعه در مورد مراقبتهای خاص این دوره (خصوصا با گروه هدف زنان) و آموزش نحوه رفتار و برخورد درست با زنان در این دوره (خصوصا با گروه هدف مردان) اهتمام نماید.